آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام سیدباقر آقایی از شهدای دانش آموز شهرستان بابل می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : سید محمد
تاریخ تولد : 1348/06/01
تاریخ شهادت : 1365/10/04
محل تولد : بابل
گلزار شهدای دیوکلا بابل
نحوه شهادت :اصابت تیر
محل شهادت : ام الرصاص- عملیات کربلای 4
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.
جعبه مهمات
بايگاني
- مهر ۱۳۹۶ (۱)
- اسفند ۱۳۹۵ (۱)
- آذر ۱۳۹۵ (۴)
- تیر ۱۳۹۵ (۳)
آخرين مطالب
- ۱۲ مهر ۹۶ ، ۲۰:۰۶ وصیت نامه و زندگی نامه شهید
- ۱۶ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۰۷ آثار دانش آموزی جشنواره همکلاسی
- ۰۱ آذر ۹۵ ، ۱۷:۲۲ تصاویر شهید سیدباقر آقایی
- ۰۱ آذر ۹۵ ، ۱۷:۱۵ مصاحبه ها و خاطرات شهید سیدباقر آقایی
- ۰۱ آذر ۹۵ ، ۱۷:۰۷ دست نوشت وصیتنامه و زندگی نامه
- ۰۱ آذر ۹۵ ، ۱۷:۰۴ مشخصات شهید سیدباقر آقایی
- ۳۰ تیر ۹۵ ، ۱۶:۳۶ مادر شهید :
- ۳۰ تیر ۹۵ ، ۱۶:۳۴ سرهنگ حاج یوسف غلامی
- ۳۰ تیر ۹۵ ، ۱۶:۲۹ وصیت نامه
جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....
جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....
جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....
لینک سایت جنگ و درنگ
شهید باقر آقایی خدا رحمت کند شب تشیع جنازه اش ، صبحی که میخواست دفن بشود مادرش میگوید آقا یوسف دیشب دیدم در خانه باز شد زنی وارد حیاط شد مثل آفتاب میدرخشد وارد اتاق شد گفتم خانم کی هستی گفت من مادرش هستم گفتم مادرش که من هستم گفت من دختر پیامبر فاطمه سلام الله هستم ؛گفت چیکار دارید . گفت فردا پسرم را تشیع میکنند این کفن را از بهشت آوردم او را با این کفن تشیع کنید مادر میگوید من نمیدانستم باقر کجایش گلوله خورد گفت سر پسرم هدف قرار گرفت وقتی اسکلتش را آوردند دیدم سرش مورد هدف گلوله قرار گرفت
شهید آقایی عزیز یکی از 41 شهید دیوکلا هست که پس از 9 سال استخوان هایش به وطن بازگشت و در گلزار شهدای دیوکلا دفن شد شادی روحش صلوات
اگر سید شهید نمیشد حقش نبود.
ما از کودکی با خانواده شهید آقایی رفت و آمد داشتیم. از لحاظ سنی از من کوچکتر بود. زبانش در مهارش بود . اهل غیبت نبود . یک بار در او تندخویی ، چرب زبانی یا شوخی بیجا نبود . اهل شوخی بود اما بنده هیچ گاه ندیدم لابلای شوخی هایش دروغی بگوید. خیلی ها شوخی می کردند ولی او در شوخی ها هم ادب را کاملا رعایت می کرد.
آخرین باری که دیدمش ، غروب کنار مزار شهدا بود .اصرار می کرد ومی گفت :"آقا یوسف! این دفعه که می روی مرا هم با خودت ببر"
گفتم :"تو باید آموزش ببینی تازه پای خانواده ات هم در میان است . اونا باید رضایت بدهند" خلاصه جواب رد بهش دادم.
خدا شاهد است حرارت شهادت را در او دیدم.دیدم پشت کرده و دارد گریه می کند. گفتم :"تو هنوز بچه ای ! جثه ات ضعیف است . بهتره کمی صبر کنی "
انگار از عاشورا جامانده باشد. کانه حسین بن علی دارد می رود و او را با خود نمی برد این طور از جواب رد من گریه می کرد.. بعدها رفت جبهه و تو اولین عملیات شهید شد .
وقتی خبردادند که سید باقر هم رفت ، با خودم گفتم که با فضای معنوی خانواده و حالات روحی خودش ، اگر نمی رفت حقش نبود.
سرهنگ حاج یوسف غلامی
شادی روح سید عزیز باقر آقایی صلوات
شهید سید باقر آقایی
فرزند حاج سید محمد ، ولادت این عزیز در سال 1348 بود و شهادت این عزیز هم در تاریخ 4/10/65 و در منطقه عملیاتی ام الرصاص کربلای 4 بود
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون
آنانیکه در راه خدا کشته شده اند مرده نپندارید بلکه زنده اند و در نزد خدا روزی می خورند.
با درود و سلام به ذخیره عالم فرزند زهرا (س) امام عصر مهدی موعود (عج) تعالی و فرج و شریف و نائب بر حقش پیر جماران قلب تپنده امت مسلمان جهان امام خمینی.
وبا سلام به ارواح طیبه پرفتوح شهدا از صدر اسلام تاکنون و با سلام و درود به خدمتگزاران این انقلاب و با درود و سلام به خانواده های معظم شهدا -اسرا- مفقودین - جانبازان - وبا درود و سلام به امت شهید پرور ایران.
بار خدایا حال که دارم وصیت نامه ام را شروع می کنم همه اش به فکر تو هستم تو ما را یک روزی آفریدی و روزی هم ما را از این دنیا فانی می بری همانطوری که در قرآن کریم فرمودی:انا لله و انا الیه راجعون
هدف شما از آفریدن انسان ها چه بوده است مگر نه برای آزمودن ما انسان هاست و اما ما ازین موضوع غافلیم ما در جاهلیت زندگی می کردیم اما تو با فرستادن پیامبران و امامان معصوم ما را از جهل و گمراهی نجات دادی و این همه نعمات را برای ما فرستادی و انسانها را خلیفه الله و اشرف مخلوقات در روی زمین قرار دادی و تمام موجودات عالم را در اختیار ما انسانها قرار دادی تا بتوانیم زندگی راحتی داشته باشیم و ما باید شکر این همه نعمتهایت را بجا بیاوریم و خداوند در قرآن کریم فرمودند:
((هر کس می خواهد سعادتمند شود باید عمل صالح وشایسته ای را در دنیا داشته باشد))
پس من بر این مبنا راه جهاد را انتخاب نموده ام و قدم در این راه گذاشته ام و اکنون می خواهم که از گناهانم در گذری و مرا ببخش به خاطر شاکر نبودن نعمتهایت و مرا ببخش چون آنطوری که شما ما را دستور فرمودید به احکام و واجبات عمل نکردم و امیدوارم که مرا با لطف و کرمت ببخشایی و مقام شهادت را نصیبم گردانی.
سخنی چند با امت حزب الله و شهید پرور و دوستان و آشنایان و بستگان دارم . وآن این است از نعمتهای خداوند غافل نباشید و فریفته ی دنیای فانی نگردید که مولا علی (ع) می فرماید :
که دنیا دو روز می باشد یک روزش به نفع تو و روز دیگر بر ضرر تو و در آن روزی که به نفع توست مغرور نباش و روزی که بر ضرر توست صبر پیشه کنید و بردبار باشید.
ای عزیزان اگر می خواهید در دنیا وآخرت سرافراز و سربلند باشید به فرامین خداوند گوش فرا دهید و به آن عمل نمایید و امام عزیز را این امید مستضعفان جهان را مانند پیروان حضرت علی (ع) بی یاور نگذارید و همیشه فرمانبر او باشید و جهاد در راه خدا را فراموش نکنید که این یک فریضه الهی است وخدوند درباره کشته شدن در راهش را یک سعادت بزرگ معرفی می کند ضمنا می فرماید هر کس عاشقم شود من عاشق او می شوم و او را می کشم و خونبهایش را بهشت جاوید قرار میدهم ومقام شهدا را همین بس که پیامبران و امامان در روز محشر که می خواهند عبور کنند وقتی به شهدا رسیدند به احترام آن ها از اسب ها پیاده می شوند .
و اما سخنی با پدر بزرگوارم و مادر مهربانم و خواهر گرامی و برادر عزیزم:
از پدر و مادر عزیزم که زحمت های زیادی برایم کشیدند و مرا بزرگ کردند عاجزانه می خواهم که مرا حلال کنید و مرا ببخشید و درمرگ من گریه نکنید و در ملاء عام اشک نریزید و اگر می خواهید گریه کنید در ملاء عام نباشد زیرا که دشمن از اشکهایتان خوشحال می شود
پدر و مادرم نمی گویم برایم گریه نکنید چون امام حسین(ع) با آن عظمت در مرگ فرزند گرامیش علی اکبر فرمود علی جان بعد از تو ننگ بر زندگانی در دنیا و فرمودند که کمرم شکست .
اما خواهران گرامیم در مرگ من شیون نکنید مثل زینب(س) صبور و شکیبا باشید و حجابتان را حفظ کنید که حجابتان کوبنده تر از خون من است و از شما می خواهم که تداوم بخش راه شهدا باشید و اما برادر عزیزم بدان که برادرت به پیش خداوند رفته است و دیگر به این دنیا فانی بر نمی گردد و از شما می خواهم بعد از بزرگ شدن حافظ پدر و مادر و حافظ خون مان و تداوم بخش راه شهدا باشید و در آخر از همه کسانیکه با من نشست و برخاست داشته اند و از کلیه آشنایان و بستگانم می خواهم اگر بدی از من دیده اند مرا به بزرگواری خودتان ببخشید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
شهید
سیدباقر آقایی
۱۳۶۵/۹/۸